خلاصه
از وبلاگ روبات ها هرگز نمی خوابند. آکی ماشیما یک کارگردان 30 ساله دارای اضافه وزن و مبتلا به آکنه است که اتفاقاً یک لولیکون مرزی با ترس غیرمنطقی از سینه های بزرگ است. میکا وانیبوچی یک هنرپیشه پرخاشگرانه جاه طلب است که در ناحیه پستان دچار کمبود شدید است و وسواس زیادی در تهیه یک جفت کوزه دارد که باعث حسادت پاملا اندرسون می شود. مدت کوتاهی پس از اولین ملاقات آنها، میکا یک بت معروف را به قتل می رساند و ماشیما تصمیم می گیرد با او فرار کند و از زندگی آنها در لام فیلمبرداری کند. گویی این تنظیم به اندازه کافی عجیب نبود، آساکورا پیچ و تاب های بیشتری اضافه می کند. ماشیما جذب چهره پیش از بلوغ میکا می شود، شخصیتی که او از آن متنفر است. او مجذوب قیافه چاق و دلال او شده است، اما هر وقت که ماشیما بیش از حد به او علاقه پیدا می کند، نگاهش یک شبه به یک نسخه زیبا و شیک از خودش تغییر می کند. دگرگونی ای که به سختی توسط شخصیت ها مورد سوال قرار می گیرد و به عنوان "قدرت عشق" توضیح داده می شود. این نسخه خوش تیپ البته میکا را دفع می کند. علاوه بر این دگرگونی «جادویی»، بخش بزرگی از داستان حول محور «دهکده سینههای بزرگ» افسانهای میچرخد، نوعی ترکیب بین الدورادو از میل جنسی مردانه و یک تور اتوبوس کازینو برای سالمندان.