خلاصه
شهر نور شهری است بر فراز تپه که به این دلیل نامیده می شود که توسط خورشید احاطه شده است، اما سمتی مبهم را پنهان می کند. در آنجا تاسوکو زندگی میکند، بچهای جوان که بهعنوان «پیامرسان» برای گروهی مرموز کار میکند که از طریق تلفن اقدام به خودکشی میکنند. در همان زمان، جوانان دیگری مانند او در تلاش برای زنده ماندن از زندگی روزمره هستند: ساتوشی گاه به گاه شغل خود را یکی پس از دیگری تغییر می دهد، موموکو دختر فاحشه ای است که او را رها کرده است. سرانجام هویچی است که همیشه درگیر تجارت کثیف است، از جمله گروهی که خودکشی می کنند، اما حداقل او رویایی دارد: به دست آوردن پول کافی برای خرید کل مکان و تبدیل آن به روستای روستایی که در آن متولد شده است.