خلاصه
داستان با پرتاب بیست و یکمین موشک خود به نام هیماواری توسط دو عضو کلاب فضایی آغاز می شود. رئیس باشگاه، آمامیا گینگا، پسر قهرمانی است که هر کاری را با پوزخند انجام می دهد و می گوید: "هیچ چیز برای اعضای باشگاه فضایی غیرممکن نیست!" پس از پریدن از پشت بام مدرسه قهرمان این داستان، هیناتا یویچی، عاشق فضا و آگاه به شروع است، کمتر از آمامیا برون گرا است، هنوز رئیس جمهور را در اطراف دنبال می کند، گاهی اوقات به زور. داستان زمانی شروع می شود که هیناتا یک ستاره در حال تیراندازی را می بیند، بنابراین او شروع به رفتن به جایی می کند که این ستاره فرود آمده است. در طول راه، او با آمامیا ملاقات می کند و می گوید که این یک شهاب سنگ نیست، بلکه یک بشقاب پرنده است.