خلاصه
فیبی، مسئول پذیرش نیمه وقت هتل و مولتی میلیونر یونانی جد، دیوانه یکدیگر بودند. فیبی را در آغوش گرفت و او را در عشق و شادی پیچید. یک روز فیبی متوجه می شود که باردار است و با خوشحالی این خبر را برای جید فاش می کند. اما پاسخ او بهطور غیرمنتظرهای بیرحمانه است - او میگوید هیچ مردی در دنیا وجود ندارد که یک معشوقه باردار بخواهد! فیبی در شوک، سقط جنین می کند و از زندگی جد ناپدید می شود. اما پنج سال بعد ناگهان دوباره ظاهر می شود!