خلاصه
آیهارا هاروکا در اواسط سال دوم دبیرستان به یک شهر کوچک نقل مکان کرد. او به دور از تمام زندگی ای که در شهرهای بزرگ داشت، می خواست یک وبلاگ راه اندازی کند. برای محتوا، او شروع به عکاسی از مکان در زندگی روزمره خود کرد، اما برایش سخت است. دختری نصیحت خود را کرد و هاروکا به زودی به باشگاه عکاسی دعوت شد. در ابتدا، او نمی تواند بگوید که فقط برای وبلاگش عکس می گیرد، اما با آنها شروع به درک لذت عکاسی می کند و بیشتر در مورد آن می آموزد.