خلاصه
برای خانه دار شدن یا گرم کردن رختخوابش پول پرداخته اند؟ یک بعد از ظهر در مسابقات مملو از شامپاین و زنان فقط یک رویداد دیگر برای اتان کارترایت است، تا زمانی که دیزی دونوهو بسیار معمولی توجه او را جلب می کند. دیزی می داند که باید سرش را پایین نگه دارد و در میان انبوهی از افراد طراح لباس پوشیده نامرئی بماند. اما اتان بیرحم شیفته دستیار بیرحم میشود و نمیتواند در برابر یک آغوش پرشور مقاومت کند! دیزی ویران می شود که برای یک بوسه اخراج می شود. او به شغلش نیاز دارد! اینجاست که اتان وارد می شود. او نقش جدیدی در ذهن دارد: خانه دار در روز، همخوابه در شب؟