خلاصه
یوو کامیشیرو که یک روح رنجدیده است، جایی در جامعه ندارد. همسالانش مدام در مدرسه با او بدرفتاری می کنند و متوجه می شوند که او به جایی نمی رسد. یوو از سر ناامیدی از رفتن به مدرسه دست می کشد و در شب به دنبال پناهگاهی امن می گردد که در آن پذیرفته شود. همانطور که یو در خیابان ها پرسه می زند، شروع به باور می کند که جایگاه خود را در جامعه پیدا کرده است و راهی برای به دست آوردن مقبولیت پیدا کرده است: در دنیای خشونت و قانون ملایم. یوو مشت های خود را به دست می گیرد تا برای محافظت از خود، تمرین و اصلاح یک مشت بوکس قدرت به دست آورد. یوو پس از مشت زدن، بار دیگر در خیابان ها پرسه می زند و از خود در برابر اراذل و اوباش خیابانی دفاع می کند. یوو که به عنوان "شکارچی اراذل و اوباش" شهرت پیدا می کند، متوجه می شود که نام او همه جور افرادی را که به دنبال او برای نزاع و نزاع هستند جذب کرده است. دعوا پشت دعوا، یوو مشتهای خود را رد و بدل میکند تا جای خود را در جامعه پیچیده و تاریک خیابانها بیابد، همه اینها در حالی است که با تاریکیای که در درونش موج میزند مبارزه میکند. هر چه او قوی تر می شود، به "سرزمین مقدس" خود نزدیک تر می شود.