«خدایا، حتی اگر تناسخ یافتهام، لطفاً بگذار به خواندن کتابهای زیاد ادامه دهم...» این آرزوی مرگبار اورانو موتوسو، دانشجوی دانشگاهی بود که عاشق خواندن کتاب، فارغ از ژانر و نوع آن بود. او کتابها را چنان ارزشمند میدانست که قصد داشت با مدرک کتابدار فارغالتحصیل شود – که اگر زلزلهای که باعث فروریختن قفسه کتابهایش میشد و او را در هم میکشد، در آستانه کسب آن بود. اگرچه ممکن است به او شغل رویاهایش داده نشده باشد، حداقل به او فرصت دیگری برای زندگی داده شده است. او که به عنوان یک دختر پنج ساله ضعیف به نام مین از خواب بیدار می شود، خود را در یک شهر قرون وسطایی خارجی می بیند که پر از مردمی با موهای عجیب و غریب است. این دنیای جدید مین را مجذوب خود می کند، اما کمبود قدرت و وضعیت پایین خانواده و پناهگاهش او را ناامید می کند. برای بدتر شدن اوضاع، او متوجه می شود که سواد عمومی پایین است و کتاب در این شهر کمیاب و گران است. اگرچه زندگی گذشته مین به پایان رسیده است، اما عشق او به کتاب پایان یافته است - و بنابراین داستان تلاش این کتابخوان برای ساختن کتابهای خودش آغاز میشود.