خلاصه
شش شخصیت اصلی، سه مرد و سه زن وجود دارد. این سه زن خواهر هستند. این سه مرد جوان برنامه ای برای ایجاد یک شرکت و توسعه آن برای بهترین بودن داشتند. شانس با آنها یار بود و همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه یکی از آنها تصمیم گرفت ترک تحصیل کند و یک شرکت جدید ایجاد کند. او این کار را به این دلیل انجام داد که می خواست یک شرکت کامپیوتری بسازد و شرکتی که آنها ساخته بودند به سمت دیگری می رفت. تجارت او ابتدا خوب پیش می رفت، اما در نهایت ورشکست شد. او دو شریک تجاری سابق خود را ملاقات کرد و درخواست کمک کرد، اما آنها از کمک به او خودداری کردند. او خودکشی کرد و پسرش سین هو کانگ را بدون هیچ منبعی رها کرد. دومی از سه شریک تجاری اصلی 3 دختر داشت، اما او در یک تصادف رانندگی کشته شد. آخرین مرد تجاری باقی مانده که اکنون رئیس بزرگترین شرکت کره است، سه دختر را به فرزندی پذیرفت و آنها را مانند دختر خود بزرگ کرد. بیش از 10 سال می گذرد و سین هو کانگ کاملاً رشد کرده و از دانشگاه درجه یک در آمریکا فارغ التحصیل شده است. او آماده است به کره برگردد و نقشه انتقام خود را اجرا کند.