خلاصه
چه می شد اگر زندگی واقعی می توانست "شکلی" داشته باشد؟ ریکا و یوکو، دو دانشآموز، در ساختمانی عظیم سرگردانند، هزارتوی بیپایانی که تخیل را به چالش میکشد. تنها سرنخ آنها: پیامی مرموز روی میز، با امضای تاگامی، خالق معروف بازی های ویدیویی، که به نظر می رسد اطلاعات بیشتری در مورد این مکان دارد. ماهیت واقعی این مکان چیست؟ چرا ریکا و یوکو تنها امید بشریت هستند؟