پس از جنگ جهانی سوم، جهان در هرج و مرج فرو رفت و در خلاء قدرت، مادرسالاری برقرار شد. در ژاپن، یک دولت جدید فقط زنانه کشور را کنترل می کند و جمعیت مرد را مجبور می کند خارج از چوئوکو زندگی کنند. علاوه بر این، «قانون H» به حرکت در میآید که هرگونه سلاح را ممنوع میکند. در عوض، مردم باید با استفاده از دستگاههایی به نام «میکروفونهای هیپنوتیزم» که مستقیماً بر ذهن حریف تأثیر میگذارد، در نبردها استفاده کنند. یک سال بعد، درگیری در ایکبوکورو بین دو جناح به وجود میآید: «دیالوگ کمیک دیوانه» به رهبری یکی از اعضای باند ساماتوکی آهیتسوگی، و «ستارهای به بهشت» که ایچیرو یامادا 17 ساله بخشی از آن است. هر دوی آنها مجبورند برای به دست آوردن قلمرو بیشتر در منطقه با یکدیگر مقابله کنند. در جای دیگر، متخصص پزشکی و قاتل سابق جاکورای جینگوجی پس از اینکه رامودا او را از حمله شورشیان در بیمارستانی که در آن کار می کند نجات می دهد، با شاد اما مرموز رامودا آممورا ملاقات می کند. جاکورای تحت تاثیر تکنولوژی جدید موسیقی، از رامودا می خواهد که به او یاد دهد که چگونه رپ کند و یک میکروفون ساز شود. وقتی این چهار مرد به طور کاملاً تصادفی به نیروها می پیوندند، متوجه می شوند که برای به دست آوردن کنترل تمام بخش ها در ژاپن و مبارزه با سیستم ناعادلانه ایجاد شده توسط Chuuouku، آنچه لازم است را دارند. اما ممکن است همه چیز آنطور که آنها برنامه ریزی کرده اند پیش نرود، زمانی که دشمنان آنها بیش از آنچه انتظار داشتند به هم نزدیک شوند. وقتی این چهار مرد به طور کاملاً تصادفی به نیروها می پیوندند، متوجه می شوند که برای به دست آوردن کنترل تمام بخش ها در ژاپن و مبارزه با سیستم ناعادلانه ایجاد شده توسط Chuuouku، آنچه لازم است را دارند. اما ممکن است همه چیز آنطور که آنها برنامه ریزی کرده اند پیش نرود، زمانی که دشمنان آنها بیش از آنچه انتظار داشتند به هم نزدیک شوند. وقتی این چهار مرد به طور کاملاً تصادفی به نیروها می پیوندند، متوجه می شوند که برای به دست آوردن کنترل تمام بخش ها در ژاپن و مبارزه با سیستم ناعادلانه ایجاد شده توسط Chuuouku، آنچه لازم است را دارند. اما ممکن است همه چیز آنطور که آنها برنامه ریزی کرده اند پیش نرود، زمانی که دشمنان آنها بیش از آنچه انتظار داشتند به هم نزدیک شوند.