خلاصه
آزورایتو، یتیمی که توسط گروهی از سرگرمیکنندگان مسافر گرفته شده است، همیشه میتوانست ارواح را ببیند که دیگران نمیتوانند آنها را ببینند. هنگامی که او چهار ساله بود، دو پزشک دوره گرد، که به نظر می رسید همان توانایی او را داشتند، یکی از اعضای گروه خود را شفا دادند. آنها رفتند، اما افرادی که به نظر می رسید یا آنها بودند یا دقیقاً شبیه آنها بودند، هفت سال بعد ظاهر شدند. این بار آنها به عنوان دو سرگرم کننده به نام های ربی و ساندو به این گروه پیوستند. ربی و ساندو به نوعی مرموز بودند و کمی خود را از بقیه گروه دور نگه داشتند، اما آزورایتو مصمم بود با آنها آشنا شود. از طریق رابطه اش با آنها، او امیدوار است که در مورد توانایی های خود و بخش فوق طبیعی جهان که هر دو تجربه می کنند، اطلاعات بیشتری کسب کند.