خلاصه
در دوران رمانتیسم در ژاپن، پایتخت در اثر زلزله ای قدرتمند با خاک یکسان شد. یکی از بسیاری از یتیمهایی که آن را ترک کرد، سوراتو بود که توسط بارون کامیچیکا پذیرفته شد. سوراتو در خانه جدیدش، املاک «شکوفه خون»، وارث بارون، گاران، و نامزدش، کیورا، ملاقات میکند و هر سه به دوستی ابدی خود سوگند یاد میکنند. اما این وعده به زودی به دلیل اسرار و آرزوهایی که هیچ کس تصورش را نمی کرد به خون می ریزد ...