وقتی الت میفهمد که دوست دوران کودکیاش به عنوان قربانی برای خدای شیطان انتخاب شده است، به سمت خدای شیطانی میرود تا جای او را بگیرد. سپس با خدای خبیث رو در رو می شود، اما مهارت «Inventory» خود را فعال می کند و از حمله خدای شیطانی جان سالم به در می برد. الت سپس خدای شیطانی را با یک ضد حمله نابود کرد. او گنجی را که خدای شیطانی ذخیره کرده بود، «شمشیر الهی بورومونک» گرفت و سعی کرد به شهر بازگردد، اما دایره جادویی که او برای آمدن به اینجا از آن استفاده کرده بود، نتوانست او را از دور خارج کند. او چاره ای جز فرار از خانه خدای خبیث و بازگشت به دهکده ندارد، اما متوجه می شود که خانه خدای شیطان کاملاً دور از روستا است. آیا او می تواند به روستا برگردد و دوست دوران کودکی خود را ملاقات کند؟