به نظر می رسد من (27 ساله) که در مهارت [آموزش] تخصص داشتم، دیگر برای حزب قهرمان که تا حدی قوی تر شده است، لازم نبود. در ابتدا من مرکز حزب بودم اما در نهایت قهرمان مرا از حزب اخراج کرد. با این حال، چون تا به حال سهم بزرگی در حزب داشته ام، به جای پول بازنشستگی، یک فیف کوچک دریافت کردم. از آنجایی که قلبم تنهایی را از ترک خط مقدم ماجراجویی و رفتن به قلمرو خود احساس میکرد، پس از دیدن هفت روستا با 2500 جمعیت آنها به چیزی فکر کردم. افکار من به شرح زیر است... نمی دانم اگر این افراد را تربیت کنم، آیا قلمرو من آنقدر قوی نمی شود که حتی بتواند ارباب شیطان را شکست دهد؟