هنگامی که نانامی باراتوی زیبا به یوشین میسومای اعتراف می کند، به نظر خیلی خوب است که واقعیت داشته باشد! فقط، این است - و یوشین آن را می داند. چگونه یک مرد درونگرا مانند او باید خونسردی خود را حفظ کند، در حالی که می داند همه اینها فقط یک جرات است؟ حتی گیجکنندهتر، علیرغم ظاهر شیک او، این گیاروی فرضی در واقع با بچهها چندان خوب نیست! شاید این فرصت عالی برای این مرد خجالتی باشد تا شجاعت خود را پیدا کند و به دختر خجالتی بله بگوید. بنابراین زندگی دلپذیر جدید آنها با جلسات صبحگاهی و ناهارهای دست ساز آغاز می شود. موضوع این است که با توجه به نحوه بازی او، ننامی برای او سر به زیر شده است! آیا این دو نفر که اولین بار هستند، می توانند از جسارت ها و قرار ملاقات گرفته تا فاجعه های واقعی، احساسات خود را بفهمند و حتی ممکن است عاشق شوند - این بار واقعاً؟!