خلاصه
آسوتا سورومی یک آشپز 17 ساله شاگرد است که در رستوران پدرش، "تسورومی-یا" کمک می کند. محل غذا خوردن اغلب هدف آزار و اذیت قرار میگیرد، اما مزاحمکنندگان آنها وقتی یک روز پدر آسوتا را زخمی کردند و رستوران را به آتش کشیدند، اوضاع را به سطح دیگری رساندند. در نتیجه، آسوتا به طور ناگهانی در آتش فرو می رود تا چاقوی سانتوکوی ارزشمند پدرش را بدست آورد. اندکی بعد، آسوتا به تنهایی در جنگلی از خواب بیدار می شود. پسر زمان کمی برای درک محیط اطراف خود دارد، زیرا به زودی مورد حمله یک گراز وحشی قرار می گیرد. آی فا، شکارچی موریبی که در حال عبور است، او را نجات می دهد و تصمیم می گیرد علیرغم سوء ظن اولیه، او را ببرد. همانطور که آسوتا با زندگی جدید خود دست و پنجه نرم می کند، به تدریج شروع به درک سنت های روستای موریبه و موقعیت سیاسی آن می کند، که آی فا را از نظر اجتماعی منزوی کرده است. خوشبختانه، سرآشپز شاگرد جوان یک آستین در آستین دارد: دانش آشپزی از دنیایی دیگر. آسوتا با در دست گرفتن چاقوی سانتوکو که به طور مرموزی در اختیار او باقی مانده است، قصد دارد غذاهای خوشمزه را به دنیایی جدید و ناآشنا معرفی کند.