یک شب در راه رفتن به خانه، کانزاکی میسوزو توسط دستان سیاه و عجیب غریب به دنیای دیگری کشیده می شود. او در یک میدان بیدار می شود و متوجه می شود که این جهان مانند یک RPG عمل می کند. یک صفحه وضعیت، با جزئیات مربوط به سلامتی و مانا وجود دارد. در واقع، او دارای مقدار غیرعادی بالایی از مانا است! در حالی که او می تواند خود را به خوبی مدیریت کند، هنوز هم باید از عهده آن برآید، زیرا تنها در جهان است. پس از ملاقات با چند شوالیه، او به زودی متوجه می شود که از دانش امروزی خود استفاده می کند - شفا. کانزاکی با دانستن اینکه بدن تا سلول های خود چگونه کار می کند، می تواند بیماری ها را تشخیص داده و آنها را درمان کند. کانزاکی به سرعت نام خود را به عنوان یک درمانگر بینظیر و با کسب عنوان «شفای سیاه» به ماجراجویی در این دنیای خارقالعاده میپردازد، به دنبال راهی به خانه میگردد و در تمام مدت، حقیقت مرد مرموز درون خود را کشف میکند. رویاها