"سانا، میخوای بیای جای من؟" میورا سانا پس از غیبت طولانی مدت فوجیکی گورو در روز تشییع جنازه پدرش، بار دیگر با فوجیکی گورو ملاقات می کند. سانا که پدر و مادرش را از دست داد و گورو که بهترین دوستانش را از دست داد تبدیل به یک خانواده شدند. دو سال و نیم بعد، سانا اکنون 14 ساله و گورو 35 ساله است. داستان زندگی عادی و نه چندان معمولی 2 نفر را با 21 سال اختلاف سنی به تصویر می کشد.