نامکوجی شوجو (دختر حلزون حرکت) یوکو، دوست قدیمی ری، اخیراً بسیار تنبل شده است. او در کلاس ساکت است، صحبت هایش نامفهوم و رفتارش بی حال است. به زودی، او به طور کامل به مدرسه نمی آید. ری پس از بازدید از خانهاش، یوکو را در بستر میبیند و سرسختانه میگوید که هیچکس نمیبیند که چه اتفاقی برای او میافتد. برای یوکو، یک دگرگونی کافکایی برگشت ناپذیر از قبل آغاز شده است. هیوچاکوبوتسو (خارج از عنصرش/چیزی که به ساحل رفت) یک موجود دریایی عجیب و غریب که شبیه هر چیزی که قبلا دیده شده بود، به ساحل کشیده شده است. این هیولا عظیم و شبیه مارماهی مانند چیزی خارج از کابوس، جمعیتی از تماشاگران کنجکاو را به خود جذب می کند. اما همانطور که آنها شروع به بررسی بیشتر می کنند، حقیقت بیمارگونه این جانور آشکار می شود. کابی (قالب) پس از یک سال کار در خارج از کشور، آکاساکا بالاخره به خانه برمی گردد تا از آسایش خانه اش لذت ببرد. به اصرار برادرش، آکاساکا با اکراه آن را به معلم علوم سابق خود آقای شیمائو روگی و خانواده اش اجاره داده بود. حالا پس از بازگشت، خانه را در حالت کثیف می بیند و خانواده روگی در جایی دیده نمی شوند. مشکلات او تنها زمانی بدتر می شود که کپک را در همه جا بیابد، بی امان در هر شکافی پخش می شود و تهدید می کند که خانه او و او را با آن درگیر کند. ساموکه (لرز/سرما) در حیاط خلوت مجتمع مسکونیاش، یووجی اغلب همسایهاش رینا را میبیند، دختری عجیب و غریب با سوراخهای مرموز روی دستهایش. وضعیت عجیب او یووجی را به یاد خاطره ای تلخ می اندازد: زمانی که او پسر بود، پدربزرگش به بیماری تسلیم شده بود که بدن او را نیز با سوراخ هایی پوشانده بود. هنگامی که او با دوستش هیدئو در مورد این ارتباط مشورت می کند، آن دو دفترچه ای را پیدا می کنند که توسط یووجی نگهداری می شود. پدربزرگ هستند و خود را به درک حقیقت وحشتناک این شرایط مرموز نزدیکتر می یابند. ریوکان هنگامی که میتسویو جوان بود، پدرش با اشتیاق عجیبی مواجه شد تا خانه آنها را به یک مسافرخانه سنتی تبدیل کند. هرچقدر هم که مادرش غیرعملی بودن هدفش را به او یادآوری کرد، او از گوش دادن خودداری کرد. از آنجایی که پدرشان به جنون کشیده شد، میتسویو و مادرش به زودی آنجا را ترک کردند. دوست میتسویو که مجذوب داستان او شده است، تصمیم می گیرد به دنبال مسافرخانه بگردد و ببیند در 10 سال پس از خروج آنها چگونه بوده است. اما زمانی که او میرسد، متوجه میشود که مشخصاً از این زمین نیست... اومکو هایسویکان (زهکشی نالهدار) رینا و ماری شیمیزو که تحت رژیم سختگیرانهی مادرشان زندگی میکنند، همیشه از استانداردهای تمیزی بالایی برخوردار بودهاند. پس وقتی نُمعی، دانش آموزی شلخته و منفور، شروع به تعقیب عاشقانه رینا می کند، او کاملاً منزجر شده و او را طرد می کند. با این حال، Numei گوش نمی دهد و همچنان به دنبال رینا است. بنابراین، ماری نقشهای بیرحمانه را طراحی میکند تا او را از خواهرش دور کند، غافل از عواقب وحشتناکی که ممکن است به دنبال داشته باشد. Bio House Kubota، منشی جدید در یک شرکت بیوتکنولوژی، برای شام در عمارت رئیس شرکت دعوت شده است. با این حال، مذاکرات تجاری، برنامه اصلی عصر نیست. هر دو به غذاهای "درخت" علاقه مند هستند و رئیس جمهور یک ضیافت بزرگ از غذاهای خوشمزه تدارک دیده است. اگرچه کوبوتا ممکن است به این غذا علاقه داشته باشد، اما ثابت می کند که ذائقه رئیس جمهور بیشتر از آن است که بتواند بجود. علاوه بر این، هنگامی که کوبوتا "غذای ویژه" رئیس جمهور را رد می کند، متوجه می شود که شب عذاب او تازه شروع شده است.