خلاصه
یوکی محبوب و بی دغدغه در تولد 17 سالگی خود با یک سورپرایز روبرو شده است. والدینش آن روز را انتخاب کرده اند تا به او بگویند که پدرش بیگانه فضایی است و بنابراین او نیمه بیگانه است. او به عنوان یک نیمه بیگانه، توانایی تغییر فرم خود را دارد. به عنوان مثال، او می تواند خود را طوری تغییر دهد که شبیه یک نسخه جوان تر از مادرش باشد. پدرش همچنین به او توضیح می دهد که برخی از موجودات فضایی روی زمین اهدافی کمتر از دوستانه دارند و او باید به محافظت از زمینی ها در برابر آنها کمک کند. آیا یوکی میتواند این راز را مخفی نگه دارد و روزهای شاد مدرسهاش را با دوستانش شینیچی و میدوری ادامه دهد؟ نکته عجیبتر، آیا او میتواند از شینیچی در حالی که به شکل جوانتری از مادرش تبدیل شده است، عاشق او نشود؟