خلاصه
جنگ بین دو طایفه تشدید می شود. بیشتر جنجی ها (قبیله میناموتو) سقوط کرده اند و به اسارت گرفته شده اند. در میان آنها، یوریتومو جوان، جانشین بازمانده قبیله میناموتو بود. یوریتومو توسط رئیس قبیله تایرا عفو شد و به هیروگاکوجیما، جزیره کوچکی در استان ایزو تبعید شد. یوریتومو در تبعید زندگی آرام و رضایت بخشی داشت و حتی یک بار هم به فکر انتقام نبود. یک روز راهبی را به همان جزیره فرستادند که ظاهراً به دلیل وقاحت نسبت به امپراتور تبعید شده بود. اتفاقاً این راهب بد اخلاق به نام مونگاکو از آشنایان یوریتومو است. مونگاکو با یوریتومو ملاقات می کند و سعی می کند او را متقاعد کند که زمان انتقام گرفتن از تایرا فرا رسیده است. با این حال، یوریتومو از سخنان مونگاکو دوری می کند.