پدرش دوباره ازدواج کرد و هیناگشی را از شهر به دهکده روستایی اوگاوارا نقل مکان کرد، جایی که کشاورزی بسیار فراوان است. به عنوان یکی از اعضای جدید خانواده نوزاوا، او نکات و نکات کشاورزی را می آموزد که هیناگیشی آن را هیجان انگیز می داند. اما آنچه باورنکردنی تر است داشتن خواهرهای جدید در زندگی اوست. یاشیرو مسن ترین، زیبا و بی گناه به نظر می رسد اما جنبه وحشی برای او دارد. مایو پر جنب و جوش و آواز است اما از مرگ حشرات می ترسد. رینگو جوانترین اما مغز این گروه است و دایره المعارفی از اطلاعات مهم و گاه بی اهمیت است. پیوندهای خواهرانه آنها هنوز نهال کوچکی است اما هر روز که می گذرد قوی تر می شود.