خلاصه
این تاریخ در مکانی به نام "سیاره موازی" واقع در بالای آسمان و پایین دریا اتفاق می افتد. این سیاره به دوازده جهان تقسیم شده است، به گونه ای که اگر شبیه یک ساعت باشد. در مرکز این ساعت، "برج سوزنی" وجود دارد، جایی که زمان در آن جریان ندارد، جهانی صفر. در هر "جهان" یک کودک بزرگ (یا GC) وجود دارد که چیزی شبیه نگهبان آن جهان است. The Great Child همیشه با یک روح همراه است، که یک ضربه جانبی انفجاری و کروی است که به شکست دادن Monster Troublemakers کمک می کند. باکی، قهرمان داستان، پسری عادی است که در جهان اول زندگی می کند. او با یک جاه طلبی واحد و فروتنانه زندگی می کند: تسلط بر جهان (به معنای کل سیاره). او بسیار مطمئن است و مطمئناً برای رسیدن به آرزویش خواهد مرد. یک روز او با اسپارک ملاقات می کند، فرزند بزرگ پریماس (جهان اول). اسپارک به عنوان قویترین فرزند بزرگ دنیا شناخته میشود و در جستجوی جانشینی است. اسپارک پس از یافتن باکی و کمی صحبت با او، بدون دلیل ظاهری، باکی را به عنوان جانشین خود انتخاب می کند. باکی به تازگی تبدیل به یک کودک بزرگ شده است و برای برنده شدن در شرکت جیباکی، روح جهان اول. از آن زمان، باکی بیرون میآید تا با دوستانشان (یا به قول خودش بردههایی) که در دنیا پیدا میکند به دوازده جهان سفر کند و رویای تسلط بر جهان را به انجام برساند. باکی به تازگی تبدیل به یک کودک بزرگ شده است و برای برنده شدن در شرکت جیباکی، روح جهان اول. از آن زمان، باکی بیرون میآید تا با دوستانشان (یا به قول خودش بردههایی) که در دنیا پیدا میکند به دوازده جهان سفر کند و رویای تسلط بر جهان را محقق کند. باکی به تازگی تبدیل به یک کودک بزرگ شده است و برای برنده شدن در شرکت جیباکی، روح جهان اول. از آن زمان، باکی بیرون میآید تا با دوستانشان (یا به قول خودش بردههایی) که در دنیا پیدا میکند به دوازده جهان سفر کند و رویای تسلط بر جهان را محقق کند.