خلاصه
زیباترین دختر فرانسه به عشق اعتقادی ندارد. اگرچه اورانجیو شبیه تناسخ یک الهه به نظر می رسد، او همچنین بزرگترین پسر بچه این کشور است! یک روز در حین تمرین با نگهبانان خانواده، مرد عجیبی نزدیک می شود و اعلام می کند که برای ربودن او آمده است. پس از نمایش سریع و تمیز قدرت، او خود را نامزد او، ریشارو معرفی می کند. اورانجیو بر تمرینات روزانه خود و هدف یافتن و شکست راهزنی که سال ها پیش مادرش را کشته بود متمرکز شده است. بنابراین، اورانجیو کاملاً به ازدواج بی علاقه است تا زمانی که ریشارو پیشنهاد معامله را ارائه دهد. به عنوان قوی ترین شمشیرزن کشور، او می توانست در ازای عشق اورانجیو، انتقام مرگ مادرش را بگیرد.