خلاصه
ام دایدوجی مصمم است پس از شروع دبیرستان در یک شهر جدید، دوستان جدید زیادی پیدا کند، اما اولین روز او در مدرسه آنقدرها هم خوب نمی گذرد. بعد از مدرسه، او یک کار نیمه وقت جدید در یک مغازه بستنی فروشی شروع می کند. در حالی که در حال پخش تراکت و نگرانی در مورد زندگی جدید خود است توسط برخی از مردان لوس مورد اصابت قرار می گیرد. شوالیه ای با زره درخشان که اومه را نجات می دهد، یک دختر جوان دبستانی به نام مومو است. این شروع دوستی آنهاست، حداقل تا زمانی که مومو به عشق خود به اومه اعتراف کند...