قبل از مرگ، مادر اما به او گفت که پدربزرگ ثروتمندی دارد. اما بدون اینکه هویتش را فاش کند به او نزدیک می شود، اما با کنراد، مردی که پدربزرگش از او راهنمایی می کند، ملاقات می کند. اما فوراً با درخواست متکبرانه و خطرناک کنراد خاموش می شود. با این حال، هنگامی که پدربزرگ او به سمت بدتر می رود، ایده ای بعید به ذهنش می رسد...