خلاصه
از کلر به عنوان مراقب پدربزرگش که او را به عنوان یک دختر جوان پذیرفته بود، استفاده شده است. وقتی پدربزرگش از دنیا میرود، ثروتش را به دست او میسپارد. اما یک شرط وجود دارد - او برای دریافت ارث باید با یکی از پسرعموهایش ازدواج کند. هیچ چیز برای یک زوج پیر که برای مدت طولانی به پدربزرگش خدمت کردهاند باقی نمانده است، و کلر میخواهد به نحوی به آنها غرامت بدهد، بنابراین او یک حرکت جسورانه انجام میدهد - او از پسر عموی بدنام خود، دن، خواستگاری میکند. او چگونه واکنش نشان خواهد داد؟