پدربزرگ شونپی کروتر، آلسید کروتر، مرد عجیبی بود. او به دور دنیا سفر میکرد و همیشه به ژاپن بازمیگشت تا تمام ماجراهای شگفتانگیزش را برای نوهاش تعریف کند. قبل از رفتن به آفریقا در هفتمین سالگرد تولد شونپی، او یک خرس عروسکی به نام هاید به او می دهد. شش سال گذشت و یک روز شونپی بسته اسرارآمیز را دریافت می کند که حاوی یک شگفتی مرگبار است. برای زنده ماندن، او بیشتر از آنچه که تا به حال جرات رویاپردازی را داشته است، درباره پدربزرگش بیشتر خواهد آموخت و یاد میگیرد که برای یک مرد واقعی چه چیزی لازم است، و نه آن ترسویی که همیشه فکر میکرد خوب است.