خلاصه
نیشیکوری کن پس از رد شدن در امتحان کالج، گربه حیوان خانگی خود را گرفت و فرار کرد. او در نهایت از کیوتو به کوه هاکوداته در هوکایدو رفت. در نهایت او توسط مرد جوانی به نام تاچیکاوا آیاکانه انتخاب شد و او را در محل استخدام کرد تا در کافه او و برادرانش کار کند (اگرچه برادر بزرگترش از کلمه "کافه" متنفر است) "قهوه و گربه". به نظر می رسد آیاکان به قدری تحت تأثیر ظاهر گربه خانگی کن قرار گرفته بود که از او می خواست 5 گربه نامرتب این مؤسسه را مرتب کند. حالا کن به همه گربهها خدمت میکند، اما رازی دارد که برادران نمیدانند. Kon در واقع می تواند گربه ها را به عنوان انسان ببیند و گفتار آنها را درک کند! سبک زندگی جدید کن و گربه خانگی اش تازه شروع شده است!