خلاصه
Taitou Shirei یک مبارز جوان است که عادت دارد به اعضای ارتش فاسد امپراتوری حمله کند و منابع آنها را برای روستای خود بدزدد. زمان آن فرا رسیده است که او مراسم بلوغ خود را برگزار کند، که خانواده اش راهب ریوکو موتن را برای آن فراخوانده اند. پس از مبارزه با ریوکو و تکمیل مراسم، به تایتو شمشیری به ظاهر افسانه ای، کنکارانبو داده می شود. در آن شب، یک جادوگر مرموز و بی رحم که خود را شیمی معرفی می کند، حمله می کند تا کنکرانبو را بدزدد. او افسانه هوکوشین تنکون را می گوید، هفت جنگجو که تجسم ستاره های دب اکبر هستند. او به تایتو اطلاع می دهد که او هاگون، یکی از دو قدرتمندترین این جنگجویان است که قرار است جهان را به آشوب بکشاند. وقتی شیمی خواهر تایتو لیلا سیرن را تهدید می کند، خشم بر تایتو غلبه می کند و قدرت ستاره اش او را دیوانه می کند. لیلا موفق می شود تاتیو را آرام کند، اما در هیاهو، شیمی موفق می شود همراه با شمشیر فرار کند. بنابراین سفر تایتو با ریوکو و لیلا برای بازپس گیری کنکارانبو و کشف معنای داشتن قدرت هوکوشین-تنکون آغاز می شود.