خلاصه
آیا او هویت یا سرنوشت خود را پیدا کرده بود؟ شورشی خوش شانس بود که توسط خانواده جیمز به فرزندی قبول شد. قبیله استرالیایی به طور کامل از جستجوی او برای ریشه های مادرش حمایت کردند - حتی اگر او را به انگلستان برد. اما زمانی که ربل به داونپورت هال رسید، خانهای انگلیسی که مادرش به عنوان یک یتیم جنگی پنج ساله در آن اقامت داشت، از اینکه متوجه شد که ارل واقعاً منتظر او بود، شگفتزده شد. هیو داونپورت آن چیزی نبود که ربل تصور می کرد - او بسیار خوش تیپ و سکسی بود. و ریبل، هیو کشف کرد، بالاخره پرستار بچه جدید نبود. اما هیچ کدام از اینها مهم نبود. ریبل می دانست که هیو و خواهرزاده کوچک آتشینش به او نیاز داشتند. او می ماند زیرا قبلاً قلبش را باز کرده بود - او هم به آنها نیاز داشت!