خلاصه
یک تابستان، شارلوت جوان با ریکاردو آشنا شد و عاشق شد. سپس متوجه شد که او، پسر خانواده ای اصیل در ایتالیا، صرفاً از عشق تابستانی لذت می برد و روزهای وقف قلب و بدن او با تراژدی به پایان رسید. چند سال بعد، ظاهر پست ریکاردو هنوز او را آزار می دهد و او را آزار می دهد. شارلوت که اکنون یک مشاور املاک است، وقتی متوجه می شود مشتری بعدی او کسی نیست جز ریکاردوی فراموش نشدنی، شوکه می شود!