یک روز، کورت، پسری مهربان، ناگهان به دلیل "بی فایده بودن" از مهمانی قهرمان اخراج می شود. او متوجه میشود که استعدادش برای سلاحها، جادو و سایر مهارتهای مربوط به جنگ در پایینترین حد است، بنابراین کارهای عجیبی را در تعمیر دیوارهای قلعه و حفاری برای یافتن مواد معدنی انجام میدهد، جایی که تواناییهای استثناییاش بلافاصله آشکار میشود. او ثابت می کند که در آشپزی، ساخت و ساز، معدن، ساخت ابزار جادویی ماهر است - در واقع، استعداد او برای هر مهارت غیرمرتبط با جنگ دارای رتبه SSS بود! اما کورت به نظر می رسد کاملا از استعداد خود بی خبر است و در نهایت با اقدامات ناآگاهانه خود مردم، شهر و حتی کشور را نجات می دهد!؟