همجنس گرایی کثیف، غیرطبیعی و اسفناک است - جوون آندو این را باور دارد، و با این حال او هر روز را پنهان می کند که خودش هم همجنس گرا است. این نفرت نسبت به کسی که آنقدر در وجودش ریشه دوانده است که حتی دوست صمیمی دوران کودکی اش هم حقیقت را نمی داند. جون برای گذراندن و رفع نیازهایش به ارضای جنسی از یک مرد مسن تر متاهل متوسل شده است. تنها کسی که می تواند آشکارا با او صحبت کند مردی ناشناس آنلاین است که با نام مستعار "آقای فارنهایت" می باشد. هر روز صرف برجسته کردن دروغ هایش، پوشیدن ماسک و پنهان کردن خود واقعی اش می شود. این تا زمانی است که او با سائه میورا، همکلاسی خود که اتفاقاً یک فوجوشی کمد نیز است، ملاقات می کند. اگرچه او نمیداند که جون خودش همجنسگرا است، اما اعتقاد او را مبنی بر کثیف بودن همجنسگرایی به چالش میکشد و آن دو شروع به گذراندن وقت با هم میکنند. اما پس از آن، غیرقابل تصور اتفاق می افتد: سائه به جون اعتراف می کند.