خلاصه
داستانهای این جلد: • کیگی نو یوکوئه جوری همیشه با خود میگفت که هر کاری میخواست انجام دهد، و به رضایت خودش زندگی کرده است. به علاوه، او همیشه کلاس را ترک میکند و صبحها دیر میآمد، اما با نماینده کلاسش، یوه، مواجه میشد. او که از موقعیت خود آگاه است، می داند که نباید هیچ خواسته و احساسی را پشت سر بگذارد... • سانتا نی ناریتای (من می خواهم بابانوئل شوم) • کوئه نی نارو از زمانی که چیزی او را در کودکی می ترساند، سوزون هان از آن زمان با کسی صحبت نکردم برای مدت طولانی همیشه با خودش فکر می کرد که نیازی به صدا ندارد و راه های دیگری برای ابراز احساساتش وجود دارد. با این حال، وقتی او با تاکویا پرانرژی و پرحرفی ملاقات می کند، همه اینها تغییر می کند.