این داستان در آینده ای جایگزین از شانگهای اتفاق می افتد که در آن پول و قدرت بر شهر حاکم است. گروه های مافیایی استادان کونگ فو را استخدام می کنند و بر جامعه مسلط می شوند. دو نوع استاد کونگ فو وجود دارد، آنهایی که به چی درونی خود تسلط دارند و آنهایی که بر مهارت های فیزیکی خود تسلط دارند. استادان چی قادر به تولید انرژی قوی تری هستند که از خود زندگی آنها می آید، اما تسلط بر آن زمان زیادی طول کشید. آموزش مهارت های بدنی آنها آسان تر بود، اما محدودیتی برای قوی بودن بدن انسان وجود داشت. بنابراین تعادل بسیاری از استادان مهارت فیزیکی متوسط و تعداد کمی از استادان چی قوی وجود داشت. با این حال، زمانی که سایبرنتیک وارد بازی شد، این تعادل شکست. استادان کونگ فو بدن خود را با قطعات روباتیک جایگزین می کنند و به قدرتی دست می یابند که یک انسان عادی هرگز نمی تواند به آن دست یابد. که چگونه هیچ کس دیگر سعی نکرد به استاد چی تبدیل شود در حالی که می تواند به راحتی با استفاده از سایبرنتیک قدرتمند شود و تعداد استادان چی کاهش یافت. شخصیت اصلی داستان کنگ تائولو، یک استاد چی، قبلاً قاتل اصلی گروه اصلی مافیایی بود. به او خیانت کردند و یا حداقل قرار بود به او خیانت کنند، اما اکنون برای انتقام و برای خواهرش به شهر شانگهای بازمیگردد...