خلاصه
در دنیایی که خون آشام ها وجود دارند، ساکی فوجیمیا یک شکارچی خون آشام است. در حالی که او مانند یک نوجوان عادی به مدرسه می رود، در اوقات فراغت خود یک خون آشام خاص را هدف قرار می دهد. با این حال، هنگامی که ساکی با خون آشام روبرو می شود، هیچ یک از حملات او موثر نیست و به دشمن او فرصتی می دهد تا خون او را بنوشد. خون آشام - با استفاده از نام Miyoko Kujou - ادعا می کند که قصد کشتن ساکی را ندارد قبل از اینکه اعلام کند واقعاً او را دوست دارد. برخورد در آنجا به پایان می رسد، اما ساکی همچنان در مدرسه با میوکو روبرو می شود. میوکو نوشیدن خون ساکی را عادت کرده است، و اگرچه ممکن است خلاف آن را بگوید، ساکی به سرعت تسلیم لذت می شود. با وجود رضایتی که از این تعامل دریافت می کند، ساکی همیشه سعی می کند میوکو را بلافاصله پس از آن بکشد. آیا این احساس وفاداری به موقعیت او به عنوان یک شکارچی خون آشام است یا کاملاً چیز دیگری است؟