در این دنیا، افراد علاوه بر اینکه مرد یا زن هستند، به دو «دینامیک» تقسیم میشوند: آنهایی که مشتاق کنترل هستند و آنهایی که مشتاق کنترل شدن هستند. کیپی یک کارمند اداری معمولی است که همیشه از اینکه دومی باشد متنفر است. اما سرکوب میل او را تا حدی تحت فشار قرار داده که بیمارش کند. در نهایت نزد دکتر می رود و او آخرین چیزی را که می خواهد بشنود به او می گوید: باید یک شریک پیدا کند و کمی رها شود! کیپی برای یک برنامه خواستگاری ثبت نام می کند تا با پسری که از قضا همکار داغ او سوتا اوتومو است جفت شود.