خلاصه
در روز اول مدرسه، قبل از مراسم افتتاحیه، میهن فکر میکند که احتمالاً پسر رویاهایش را پیدا کرده است. نام او کوروس کان است و سال سوم ارشد است. زمانی که میهن از حصاری که در حال بالا رفتن بود سقوط می کند و درست بالای سر او می افتد، ملاقات نسبتاً دردناکی دارند. او از ظاهر خوب او خیره شده است. او هم خوب به نظر می رسد و به او کمک می کند تا بلند شود. او با خوشحالی قبل از فرار به کلاس، او را در مورد رویای پیدا کردن یک دوست پسر عالی آگاه می کند. او فکر می کند که او عجیب اما جالب است.