میو از زمانی که چند سال پیش مادرش آنها را ترک کرد با پدرش زندگی می کند. در حین مراقبت از خانه، میو خبرهای داغ در مورد دانشجوی انتقالی جدید را از دست داده است. وقتی او در مدرسه با کیتا آشنا می شود، به نظر می رسد که او او را کاملاً می شناسد، اما او اصلاً او را نمی شناسد. کیتا کیتا است و چرا اینقدر آشکارا به میو نزدیک می شود؟