من شاگرد جادو هستم «ارباب من» که با من زیر همین سقف فرسوده زندگی میکرد، دختری است که خودش را جادوگر بزرگی میداند. استاد بی دفاع من علیرغم اینکه صدایی بسیار عالی و قدرتمند دارد، دوست دارد شاگردش را در حال آشپزی برای او تماشا کند. زندگی روزمره ما، پر از شادی، بی سر و صدا می گذرد. با این حال، من نمی دانستم که پشت آن زندگی آرام و شاد روزمره، راز وحشتناکی نهفته است که سرنوشت جهان را در بر می گیرد...