خلاصه
"آیا برای من از ارواح عکس می گیری؟" شوما که سرگرمی اش عکاسی است، بعد از مدرسه در حین جستجوی سوژه عکاسی با فردی آشنا می شود. آن شخص، آکیرا اوگوهارا، با اشک در چشمان زیبای زرد-سبز خود، در حال کشیدن تصویر شخصی بدون چهره بود. شوما که نتوانست او را فراموش کند، روز بعد به کلاسش سر میزند و از او میخواهد که مدلش شود. او به صراحت امتناع می کند، اما شوما که نمی تواند تسلیم شود، مصرانه سعی می کند اطلاعات بیشتری در مورد آکیرا پیدا کند...؟ یک عکاس کنجکاو و پر جنب و جوش و یک پسر چشم فندقی با قلبی بسته ... جوانی دست و پا چلفتی و درگیری پسران نابالغ دبیرستانی.