خلاصه
او یک گرو بود که باید هر طور که او دوست داشت از آن استفاده کرد. و در این شرایط، ایو چارهای جز همراهی با تظاهر به طرحهای مکس نیلسون نداشت. معشوق یک مرد ثروتمند - یا دختری دوست داشتنی که سعی می کند از خانواده خود محافظت کند؟ حوا به خوبی می دانست که خود واقعی او چیست. تنها بر حسب تصادف بیرحمانه مردی که توسط مکس طعمه شد، مردی بود که حوا واقعاً آرزوی نظر خوب او را داشت. و کارل رمزی معتقد بود که او یک جوینده طلای بی عاطفه است. با شواهدی که علیه او انباشته شده بود، به دست آوردن عشق کارل ناامید کننده به نظر می رسید ...