خلاصه
با نیپوری آیومو، مرد 80 ساله ای آشنا شوید که به دلیل عارضه قلبی وخیم، شصت سال از زندگی خود را در خانه خود سپری کرده است. یک روز صبح با این باور که دوباره بیست ساله است از خواب بیدار می شود. در ذهنش به همان جوان جوانی تبدیل شده است که زمانی بوده است. با این حال، واقعیت نمی تواند با توهم او هماهنگی داشته باشد، و به نظر می رسد همه چیز اطراف او کاملاً متفاوت از آنچه او به آن عادت کرده است، باشد. بنابراین، او تصمیم می گیرد که به سادگی رویا می بیند. همانطور که واقعیت او به رویای او تبدیل می شود، دنیای ناخوشایند او به زندگی غنی از شادی و انتظارات برای آینده تبدیل می شود. آیومو اکنون دوباره از زندگی خود به طور کامل لذت می برد. با کودای ناریسو، یک کارگر 18 ساله در خانه آشنا شوید که به تازگی برای مراقبت از آیومو منصوب شده است. در کمال تعجب، ناریسو دقیقاً شبیه دختری است که در بیست سالگی عاشق او شده بود و بلافاصله ناریسو را با او اشتباه می گیرد. ناریسو، از طرفی سعی می کند با عشق پنهانی خودش کنار بیاید. او در میان عدم قطعیت های جوانی زندگی می کند و در تلاش برای یافتن راه خود است. رویای شاد آیومو واقعیت شکننده و گاهی دردناک ناریسو. داستان در خانه ای قدیمی می گذرد، جایی که این دو دنیای متضاد از طریق گفتار و تبادل نظر با یکدیگر در هم می آمیزند. آیومو به تدریج شروع به درک واقعیت می کند، تا اینکه یک روز تصمیم می گیرد دریابد که آیا آنچه که فکر می کند زندگی اوست در واقع یک رویا است یا خیر. جایی که این دو دنیای متضاد از طریق گفتار و تبادل نظر با یکدیگر در هم می آمیزند. آیومو به تدریج شروع به درک واقعیت می کند، تا اینکه یک روز تصمیم می گیرد دریابد که آیا آنچه که فکر می کند زندگی اوست در واقع یک رویا است یا خیر. جایی که این دو دنیای متضاد از طریق گفتار و تبادل نظر با یکدیگر در هم می آمیزند. آیومو به تدریج شروع به درک واقعیت می کند، تا اینکه یک روز تصمیم می گیرد دریابد که آیا آنچه فکر می کند زندگی اش است در واقع یک رویا است یا خیر.