ماری میساکی سال دوم دبیرستان است و از درس خواندن بیزار است. او هیچ هدف واقعی در زندگی ندارد و علاقه ای به شرکت در آزمون ورودی کالج ندارد... تا اینکه بهترین دوست دوران کودکی اش، میچان، می گوید که او به دانشگاه می رود. اکنون ماری هدف خود را یافته است: قبولی در آزمون ورودی دانشگاه آکامون، یک کالج نخبه، و رفتن به مدرسه با میچان.