خلاصه
خلاصه ای از Divine Sanctuary: داستان 1: Hijiri Kaho، دانش آموز سال دوم دبیرستان که ناامیدانه به Tsukishiro-sensei، یک پزشک در بیمارستان محلی اختصاص دارد. کاهو در ستایش دکتر خوب بسیار شفاف است. ببینید همه جای او آویزان است. Tsukishiro-sensei یک مرد باحال و سنگی است. شخصیت او بسیار جدی است. او با حوصله مزخرفات کاهو را تحمل می کند، اما پرستاران حسود در بیمارستان آنقدرها تحمل نمی کنند. آیا کاهو فقط شیفتگی دخترانه دارد یا عشق واقعی است؟ و واقعاً دکتر در پشت ماسک جدی خود چه احساسی دارد؟ داستان 2: اوهیشی میدوری، یک دختر بسیار مصمم و با استعداد، می خواهد بازیگر شود. او میداند چه میخواهد، و رویکردی عالی برای رسیدن به آنجا در پیش میگیرد... سپس با یک تهیهکننده بامزه ملاقات میکند که تحت تأثیر عزم او قرار میگیرد. او قبول می کند که مدیر او شود، و قبل از اینکه هر یک از آنها متوجه شود، میدوری در یک درام تلویزیونی با یک بازیگر محبوب و خوشنظر نقش آفرینی میکند. میدوری در بازیگری فوقالعاده است و همه تحت تأثیر استعداد او قرار میگیرند، اما وقتی صحنهی بوسهای پیش میآید، عصبی میشود. خوشبختانه تهیه کننده حاضر است به مربیگری او کمک کند. آیا چیزی فراتر از رابطه رئیس و کارگر وجود دارد؟ داستان 3: میاگاوا یوکی که عاشق معلمش است و حتی موفق می شود برای روز ولنتاین شکلات به او بدهد تا به عشقش اعتراف کند. متأسفانه او با بهانه معمول "تو دانش آموز و من معلم هستم" سرنگون می شود. یوکی مصمم است قبل از فارغ التحصیلی حسی را وادار کند که احساساتش را نسبت به او تصدیق کند. آیا او موفق خواهد شد؟ داستان 4: Yuu-chan در نهایت با Itou-kun درگیر می شود، پسری که به او کمک می کند زمانی که توسط برخی از دختران دیگر در کلاس خود مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. یو چان از ایتو کان با بدنش تشکر می کند. متأسفانه او پس از آن متوجه می شود که Itou-kun یک دوست دختر دارد! داستان چگونه به پایان می رسد؟ (از مانگا baka-updates)