وقتی آساهی پسر جوانی بود، دوستی به نام ساکویا داشت که تنها زمانی بیرون می آمد که ماه کامل بود. یک روز می گوید که باید او را ترک کند، اما یک آویز کوچک به او می دهد که به گفته خودش به جای خودش از او محافظت می کند. ده سال بعد یکی با همون اسم و قدرت و هاله ساکویا نجاتش میده ولی یه پسره!؟