اوتومارو با رئیسش بیرون مینوشد و چیز بعدی که متوجه میشود این است که با او در یک هتل عاشقانه است. این او را بیپایان میترساند و او فقط میخواهد آن را ترک کند، اما رئیسش پیگیر است و معلوم میشود که او عاشق بسیار خوبی است. بنابراین آنها با مزایای مخفیانه دوست می شوند، زیرا او خجالتی است و او قطعاً خیر. اما چیزی که اتومارو هنوز متوجه نشده است این است که چرا رئیسش مدام پیش او برمی گردد...