ریوما شیبا، یک دانشجوی فقیر، که به دنبال شغلی پاره وقت با دستمزد ساعتی بالا میگردد، و هیمنو کاشیواگی، که میخواهد یک رابطه داشته باشد در حالی که به همه اطرافیانش میگوید که به عشق بیعلاقه است. به طور همزمان، آنها در مورد "مأمور عاشق" از ارتباطات متقابل کشف می کنند، بنابراین بلافاصله ثبت نام می کنند و در نهایت یک تاریخ را تعیین می کنند. در روز قرار، این دو برای اولین بار همدیگر را ملاقات می کنند و با وجود عصبی بودن، اوقات خوشی را مانند عاشقان با دست گرفتن و نوشیدن تاپیوکا سپری کردند. با این حال، وقتی دوست هیمنو حقیقت را میفهمد، همه چیز ناخوشایند میشود. ریوما به او دروغ می گوید و به او می گوید که قرار دارند. وقتی ریوما وانمود می کند که دوست پسر واقعی اوست، قلب هیمنو می تپد. این یک داستان عشق واقعی است که با یک رابطه اجاره ای شروع می شود.